جدول جو
جدول جو

معنی هشیار کردن - جستجوی لغت در جدول جو

هشیار کردن
(فَ بَ تَ)
به خود آوردن. افاقه. به هوش آوردن. از مستی و غفلت بیرون آوردن:
میی خور کز سر دنیا توانی خاستن یکدل
نه آن ساعت که هشیارت کند مخمور بنشینی.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
مسطح کردن، تحمل کردن، برای مثال این درد نه دردی ست که بیرون رود از دل / این داغ نه داغی ست که هموار توان کرد (صائب - لغت نامه - هموار کردن)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیار کردن
تصویر شیار کردن
در کشاورزی شخم زدن زمین برای زراعت، شیاریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشعار کردن
تصویر اشعار کردن
خبر دادن، باخبر کردن، آگاه کردن، آگاهی داشتن، اشعار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
آشکار ساختن، نمایان ساختن، ظاهر کردن، فاش کردن
فرهنگ فارسی عمید
(خَ طَ تَ)
شکافتن زمین با گاوآهن. (ناظم الاطباء). شخم زدن. شدیار کردن. آهن گاو راندن. اباثه. حرث. بدرازا شکافتن. بدرازا رخنه افکندن. (یادداشت مؤلف). شکافتن زمین با گاوآهن برای پاشیدن تخم. و به شکاف در غیر زمین نیز اطلاق توان کرد:
صحرای سنگ روی و که سنگلاخ را
از سم ّ آهوان و گوزنان شیار کرد.
فرالاوی.
روستائی زمین چو کرد شیار
گشت عاجز که بود بس ناهار.
دقیقی.
ناخنت زنخدان ترا کرد شیار
گوئی که همی زنخ بخاری بشخار.
عماره.
همه چو کوه بلندند روز جنگ و جدل
بلند کوه بدندانها کنند شیار.
فرخی.
چون زند بر مهرۀ شیران دبوس شصت من
چون زند بر گردن گردان عمود گاوسار
این کند بر دوش گردان گردن گردان چو گرد
وآن کند بر پشت شیران مهرۀ شیران شیار.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیار کردن
تصویر شیار کردن
تولید کردن شیار در زمین برای زراعت
فرهنگ لغت هوشیار
مسطح کردن صاف و برابر ساختن: اگر زمین با ایشان هموار کنندی... و از خدای هیچ سخن پنهان ندارند، تحمل کردن: این دردنه دردیست که بیرون رود از دل این داغ نه داغی است که هموار توان کرد. (صائب) یا بخود هموار کردن، متحمل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
ظاهر کردن هویدا کردن، فاش کردن افشا مقابل پوشیدن نهان کردن نهفتن، نمودن نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسیار کردن
تصویر بسیار کردن
بسیار انجام دادن، ازدیاد کردن استکثار افزودن تعدد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشعار کردن
تصویر اشعار کردن
آگاه کردن با خبرکردن خبر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشهار کردن
تصویر اشهار کردن
شهرت دادن، منتشر ساختن، مشهور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
Evince, Manifest, Predicate, Reveal, Unveil
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
Flatten, Raze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
manifester, prédire, révéler, dévoiler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
aplatir, raser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
evidenciar, manifestar, predizer, revelar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
समतल करना , समतल करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
tonen, manifesteren, voorspellen, onthullen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
appiattire, rase
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
demostrar, manifestar, predicar, revelar, develar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
mostrare, manifestare, predire, rivelare, svelare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
ebnen, niederreißen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
zeigen, manifestieren, prädizieren, offenbaren, enthüllen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
effenen, vernielen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
表明 , 表现 , 断言 , 揭示
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
вирівнювати , знищити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
przejawiać, manifestować, przepowiadać, ujawniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
выравнивать , разрушать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
виявляти , передбачати , розкривати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
wyrównać, zrównać z ziemią
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
aplanar, arrasar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
проявлять , предсказывать , раскрывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
achatar, arrasar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آشکار کردن
تصویر آشکار کردن
แสดงออก , แสดงให้เห็น , ทำนาย , เปิดเผย , เผย
دیکشنری فارسی به تایلندی